عکس گرفتن امتحان فرودگاه مسافران ایستگاه

عکس گرفتن: امتحان فرودگاه مسافران ایستگاه فرودگاه هواشناسی اخبار اجتماعی

خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

گت بلاگز اخبار پزشکی عوامل اجتماعی بر پیشگیری و درمان سرطان پستان تاثیر دارد ، زنان از مبتلا شدن به سرطان پستان شرمگین می‌شوند

سرطان پستان هر سال جان حدود سه هزار زن ایرانی را می‌گیرد. این تعداد قربانی سی درصد ده هزار نفری هستند که در سال به این بیماری مبتلا می‌شوند.

عوامل اجتماعی بر پیشگیری و درمان سرطان پستان تاثیر دارد ، زنان از مبتلا شدن به سرطان پستان شرمگین می‌شوند

زنان از مبتلا شدن به سرطان پستان شرمگین می شوند/ عوامل اجتماعی بر پیشگیری و درمان سرطان پستان تاثیر دارد

عبارات مهم : پزشکی

سرطان پستان هر سال جان حدود سه هزار زن ایرانی را می گیرد. این تعداد قربانی سی درصد ده هزار نفری هستند که در سال به این بیماری مبتلا می شوند.

اعتمادآنلاین نوشت:مرکز تحقیقات سرطان پستان کشور در مورد شیوع این بیماری در کشور عزیزمان ایران می گوید هر سال 10 هزار نفر به سرطان پستان مبتلا می شوند که حدود سی درصد از آنها فوت می کنند در حالی که در کشورهای پیشرفته میزان فوت بر اثر مبتلا شدن به این بیماری ده درصد هست. عنوان دیگری که می تواند دلواپس کننده محسوب شود پایین بودن سن مبتلا شدن به سرطان پستان در کشور عزیزمان ایران هست. طبق آمارهای جهانی، میانگین سنی افراد مبتلا به این بیماری در کشور عزیزمان ایران بین 10 تا 12 سال پایین تر از میانگین کشورهای پیشرفته هست. موضوعی که در مورد سرطان پستان قابل توجه هست، این است که پرسشها محیطی مانند مصرف دخانیات، الکل، تغذیه و… در مبتلا شدن به آن نقش هفتاد درصدی دارند. در این میان نمی توان به نقش و تأثیر پرسشها اجتماعی در میزان مبتلا شدن و شیوع و حتی قدرت بیماری زایی این بیماری بی تفاوت بود. آن هم در مورد جامعه کشور عزیزمان ایران که از ابعاد متفاوت در حال گذار محسوب می شود و با بسیاری از چالش ها دست وپنجه نرم می کند.

زهرا پورنعمت، جامعه شناس و عضو گروه جامعه شناسی پزشکی و سلامت، کسی است که مطالعات تخصصی زیادی روی ابعاد اجتماعی سرطان پستان انجام داده هست. او به اعتمادآنلاین می گوید: «وقتی می خواهیم به پرسشها اجتماعی اطراف سرطان پستان بپردازیم ابتدا باید راجع به تفاوت های آن با سایر امراض و سرطان ها صحبت کنیم. البته منظور از تفاوت ها در اینجا، تفاوت های زیست پزشکی نیست بلکه جنبه های اجتماعی و فرهنگی سرطان پستان است که در نهایت به ضرر بیمار تمام می شود.»

عوامل اجتماعی بر پیشگیری و درمان سرطان پستان تاثیر دارد ، زنان از مبتلا شدن به سرطان پستان شرمگین می‌شوند

او در مورد این تفاوت ها می گوید: «آسیب های اجتماعی و معنوی سرطان پستان را از سایر سرطان ها جدا می کند. با توجه به اهمیت فیزیکی، روانی و اجتماعی این عضو در بدن زنان، مبتلا شدن و درمان سرطان پستان می تواند جهت آنها فشار واسترس عظیمی داشته باشد مخصوصاً اگر درمان سرطان منجر به قطع این عضو شود. از طرفی داشتن نگاه صرفاً پزشکی و درمانی به سرطان پستان باعث شده است که راه بر توسعه مطالعات فرهنگی و اجتماعی راجع به این بیماری بسته شود. در حالی که جهت بازنمایی سرطان پستان باید ترکیبی از دو رویکرد زیست پزشکی و فرهنگی توأمان به کار گرفته شود و هر چقدر این دو حوزه مستقل تر عمل کنند و توفق جنبه زیست پزشکی زیاد باشد، راه جهت کج فهمی ها، خرافه ها و نفوذ استعاره های منفی هموارتر می شود تا جایی که امروز می بینیم سرطان پستان مانند بیماری ایدز به نحوه چشمگیری در دام استعاره های منفی افتاده است.»

پورنعمت راجع به تأثیر نفوذ این دست تفکرات در مسیر زنان جهت رویارویی با سرطان پستان می گوید: «این تفکرات باعث می شود که افراد مبتلا پزشکی مدرن را ناتوان از درمان ببینند و به استفاده از روش های شبه علمی مانند طب سنتی و در مواردی درمان های خانگی خرافی رو بیاورند.»

سرطان پستان هر سال جان حدود سه هزار زن ایرانی را می‌گیرد. این تعداد قربانی سی درصد ده هزار نفری هستند که در سال به این بیماری مبتلا می‌شوند.

او ادامه می دهد: «در موارد بسیاری هم تسلط گفتمان خرافی بر مبتلا شدن به این بیماری باعث می شود که زنان مبتلا به آن، به چشم عذاب الهی نگاه کنند و دائم در ذهنشان این سؤال مطرح شود که آیا در بین این همه انسان آنها باید دچار چنین بیماری شوند یا در موارد دیگر سرطان پستان را به نوعی انگ ننگ می دانند و با عنوان کردن این بیماری و مطلع شدن سایر افراد از ابتلای آنها، دچار احساس بی آبرویی و خجالت زدگی می شوند و فکر می کنند که حتماً گناهی کرده اند که تاوان آن را با سرطان بعد می دهند. در مجموع باید بگویم که آنچه سرطان پستان را از سایر سرطان ها متمایز می کند احساس شرم و خجالت فراوان ناشی از صحبت راجع به اندام درگیر در کنار وحشت از دست دادن آن است که می تواند زنانگی یک زن را خدشه دار کند. در حقیقت جلوه های استعاری بیماری در این اوضاع به قول سوزان سونتاگ می تواند حتی کشنده تر از اصل بیماری باشد.»

پورنعمت راجع به عواقب چنین انگ و استعاره ای می گوید: «این استعاره های ویران کننده عواقب جدی در پی دارد. اول اینکه باعث می شود هولناکی بیماری جهت فرد صد چندان شود و حتی عدم امیدواری به درمان بیماری، فرد مبتلا را از ادامه درمان باز دارد و در نتیجه پنهان کردن بیماری به علت انگ احتمالی، بعضی مبتلایان را از دریافت حمایت های اجتماعی محروم می کند. اگر بخواهم با یک مثال عنوان را بهتر توضیح بدهم و از داده های پژوهش کیفی که در سال گذشته انجام شده است کمک بگیرم، بد نیست به مصاحبه شونده هایی اشاره کنم که می گفتند که چون تازه ازدواج کرده اند، مثلاً یکی دو سال از ازدواجشان می گذرد، دچار درگیری فکری شده است اند که اگر این عنوان سرطان پستان را با اقوام همسرشان مطرح کنند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا زندگی ارزش آسیب می بیند؟ آیا هویت خانمانه ارزش دچار اختلال می شود؟ بسیاری از آنها از اضطراب این عنوان نمی توانستند درد و ناراحتی خودشان را با عزیزانشان در میان بگذارند. این مسئله حتی جهت آنها از اصل بیماری بحران بزرگ تری به همراه داشت.»

به گفته پورنعمت انگاره های منفی اجتماعی بر پیشگیری از سرطان پستان هم تأثیر گذاشته اند. او در این مورد می گوید: «وقتی که صحبت از مبتلا شدن به سرطان پستان به میان می آید غربالگری یا چکاپ های دوره ای نخستین و مهم ترین راهکار پیش نگرانه به حساب می آید. حال این سؤال مطرح می شود که چه عوامل اجتماعی بر حضور و یا عدم حضور زنان در چکاپ های دوره ای مؤثر هستند؟ در سال های اخیر شاهد پخش برنامه های تلویزیونی پزشکی با محوریت اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به مردم بوده ایم حال آنکه با توجه به آمار موجود متوجه می شویم که این برنامه ها در تشویق و ترغیب زنان جهت معاینات دوره ای ناکارآمد بوده اند. در حقیقت وجود آگاهی از روش های پیشگیری به تنهایی منجر به عوض کردن در رفتارهای بهداشتی زنان نشده است.»

عوامل اجتماعی بر پیشگیری و درمان سرطان پستان تاثیر دارد ، زنان از مبتلا شدن به سرطان پستان شرمگین می‌شوند

او ادامه می دهد: «البته قصد من نیست که منکر نقش آگاهی رسانی شوم ولی اینکه آگاهی از چه طریقی به افراد انتقال یافته می شود و چگونه بر واکنش‌ها آن ها تأثیر می گذارد حائز اهمیت هست. از نتیجه های به دست آمده از پژوهش کیفی در رابطه با علل اجتماعی مؤثر بر غربالگری سرطان پستان در سال 95 می توان دریافت که گروه های اجتماعی نه تنها منبعی جهت دریافت اطلاعات، که محلی است که این اطلاعات به نوعی درونی می شوند. به عنوان مثال تصور کنید که در جمع های فامیلی دوره های دوستان و همکاران هنگامی که زنان ایرانی دور هم جمع می شوند، راجع به پرسشها مسائل ناراحتی های معنوی پرسشها جسمی تجربه های زیسته خودشان صحبت می کنند و پرسشها و ناراحتی های خودشان را به نوعی به اشتراک می گذارند. این اشتراک گذاری هنگامی که به صورت مستمر انجام شود و در جمع های متفاوت و دوره های مختلفی که افراد یکدیگر را ببینند ادامه پیدا کند تأثیر بسیار بیشتری دارد. در این شرایط است که اهمیت گروه های مدنی و NGOها خود را نشان می دهد.»

پورنعمت راجع به نقشی که NGOها (یا نهادهای جامعه مدنی) می توانند بازی کنند می گوید: «بسیاری از این گروه ها در حال آماده کردن صورت به صورت افراد جهت انجام غربالگری هستند. علاوه بر این در یک کشور توسعه یافته عضوی از خانواده با این بیماری درگیر شود نه فقط توجه به نیازهای جسمی و درمانی فرد مبتلا در دستور کار قرار می گیرد بلکه آموزش ها و پیگیری های مورد نیاز سایر زنان مرتبط با فرد بیمار هم مورد توجه قرار می گیرد. ایجاد انگیزه جهت چکآب های سالیان و مستمر نخستین و مهم ترین قدمی است که می توان در جهت کم کردن آسیب های جسمی و معنوی این بیماری برداشت.»

سرطان پستان هر سال جان حدود سه هزار زن ایرانی را می‌گیرد. این تعداد قربانی سی درصد ده هزار نفری هستند که در سال به این بیماری مبتلا می‌شوند.

او ادامه می دهد: «NGOها (انجمن های مردم نهاد) در کنار نظام درمانی، به افراد مبتلا کمک می کنند که با پرسشها کمتری مواجه باشند. آن ها در آماده سازی معنوی و روانی فرد کمک می کنند و او را جهت ادامه مناسباتی مانند روابط زناشویی یاری می دهند و جهت کارهای روزانه هم خدماتی ارائه می کنند مثلاً اگر زنی فرزند دار است و به علت درگیری با بیماری ساعاتی از روز توان نگهداری از فرزندش را ندارد در این زمینه خدماتی به او ارائه می کنند.»

پورنعمت می گوید: «اهمیت چنین یاری رسانی هایی هنگامی که پررنگ تر می شود که بدانیم گرفتاری ها و مسئولیت های خانوادگی و شغلی و اقتصادی زنان مبتلا، یکی از عوامل مؤثر بر عدم حضور زنان در غربالگری ها هست. در چنین شرایطی که فشار نقش های شغلی و خانوادگی زنان را ناتوان از اتخاذ تصمیم های بهداشتی و درمانی می کند چطور می توان تقصیر را به گردن آنها انداخت یا عدم مراجعه جهت غربالگری را باوجود داشتن علائم آشکار به بیماری ناشی از ضعف شخصیتی یا سهل انگاری آنها دانست و به قول معروف قربانیِ اوضاع را مقصرِ اوضاع معرفی کرد؟ در حقیقت بدن زنان مبتلا در نقش های اجتماعی فرورفته هست. مجموع این تضادها و تعارضات منجر به مراجعه دیرهنگام زنان می شود جهت چکآپ می شود.»

عوامل اجتماعی بر پیشگیری و درمان سرطان پستان تاثیر دارد ، زنان از مبتلا شدن به سرطان پستان شرمگین می‌شوند

پورنعمت به پرسشها ساختاری هم اشاره می کند و می گوید: «از همه این عوامل گذشته باید شما را به صف های طولانی مراکز خدمات درمانی ارجاع بدهم. بدون شک کمبود این مراکز نخستین چالش پیش روی ما جهت توسعه پیشگیری هست. اگر به شهرهای کوچک یا شهرستان های دور دست مراجعه کنید این مسئله به مراتب وخیم تر خواهد شد. تصور کنید که اگر کارها و بسترسازی جهت مراجعه های دوره ای به درستی انجام گرفته باشد باز هم در نبود مراکز کافی چه اتفاقی رخ می دهد؟ به عنوان مثال آیا می توان از زنی که سرپرست خانوار است انتظار داشت تمام مسئولیت های خود را چند روزی به حالت تعلیق درآورد و به شهرهای اطراف مراجعه کند تا با غربالگری از سلامت خود مطمئن شود؟»

او ادامه می دهد: «البته به صرف احداث مراکز زیاد نمی توان امیدوار بود که تا حدود زیادی پرسشها برطرف شود مثلاً در پایتخت کشور عزیزمان ایران تعداد این مراکز کم نیست ولی اگر شما به پژوهشکده سرطان پستان مراجعه کنید فقط با لیست کوچکی از مراکز خدمات درمانی معتبر و مورد اطمینان مواجه می شوید که به نسبت جمعیت زنان استان پایتخت کشور عزیزمان ایران و شهرهای اطراف بسیار ناچیز هست. در این شرایط ما چطور می توانیم به سایر مراکز اطمینان کنیم؟ مراکزی که لزوماً دارای صف های طولانی نیستند ولی از استاندارد بودن تجهیزات آن ها نمی توان مطمئن بود. در واقع به طور کل جهت بهینه شدن خدمات درمانی علاوه بر عوض کردن در کمیت باید دستگاه ها و آزمایش ها استانداردسازی شود و نظام مند کردن مراجعات افراد و مشخص بودن محل و وقت مراجعه در دستور کار قرار بگیرد.»

پورنعمت راجع به راه حل پرسشها موجود، می گوید: «رسیدن به اهدافی که به آنها اشاره کردم در گروی اجرای نظام طب ملی هست. در این نظام افراد بعد از رسیدن به یک سن خاص نامه ای دریافت می کنند که آنها را به انجام آزمایش های مربوط به آن سن دعوت می کند. غربالگری سرطان پستان یکی از این برنامه های نظام مند تشخیصی هست. اگر در کشور عزیزمان ایران هم برنامه دکتر خانواده شکل بگیرد با اجرای این طرح اولاً به تشخیص و درمان سریع تر و کم هزینه تر خواهیم رسید دوم آنکه میزان بروز و شیوع سرطان در مناطق متفاوت آشنا خواهد شد و این کار باعث آشنایی عوامل مؤثر پایه ای هم می شود.»

او در آخر می گوید: «درنهایت اینکه ما می توانیم در رابطه با سرطان پستان همچون بیماری های دیگر به مراسم جهانی مربوط به سرطان پستان بپیوندیم و با وارد کردن اکتبر صورتی یا همان مهرماه صورتی در تقویم های رسمی رسانه های گروهی، انجمن های تخصصی پزشکی و حتی گروه های فعال زنان افراد را تشویق کنیم که در این بازه زمانی به آگاهی رسانی هماهنگ بپردازند و بر حاشیه های فرهنگی و اجتماعی این بیماری انگشت بگذارند و مخاطبان را به درک روشن تری ازآنچه در درونشان می گذرد رهنمون شوند.»

واژه های کلیدی: پزشکی | درمانی | بیماری | مبتلا شدن | درمان سرطان | سرطان پستان | خدمات درمانی | درمان بیماری | آسیب های اجتماعی | پیشگیری از سرطان


دانلود


دانلود فایل ها

نویسنده : getblogs

کتاب زبان اصلی J.R.R

دانلود کتاب لاتین

خرید کتاب لاتین

خرید مانگا

خرید کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از آمازون

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

کتاب روانشناسی به انگلیسی

کتاب زبان اصلی

کتاب خارجی

رفتن به نوار ابزار